تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11889
بازدید دیروز : 1059
بازدید هفته : 345746
بازدید ماه : 668027
بازدید کل : 11059782
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 13 / 1 / 1395

پيشينه تئوري هاي ثبات و تحوّل انواع

از نخستين مسائلي كه از ديرباز توجّه همگان را به خود معطوف نمود، پرسش درباره چگونگي آفرينش انسان بود: آيا انسان با تغيير و تحوّل به اين صورت رسيده يا از ابتداي خلقت، صورت كنوني را داشته است؟ در كتب آسماني هم، اين مبحث و پاسخ هاي آن به روشني به چشم مي خورد. اين پرسش درباره ديگر جانداران ( حيوانات و گياهان ) هم مطرح است و منشأ نظرات گوناگون شده است.
فيكسيسم (1) يا « نظريّه ثبات انواع » و ترانسفورميسم (2) يا « نظريّه تبدّل انواع »، دو ديدگاه مقابل هم در اين زمينه اند.
انديشه تطوّر در طبيعت، دست كم به عصر يونان باستان باز مي گردد.(3) هراكليتوس مي گفت: « هر چيزي در حال تحوّل است و ما بايد بدانيم كه جنگ در همه چيز وجود دارد و ستيزه، عدل است و همه اشياء به سبب ستيزه به وجود مي آيند و از ميان مي روند ». جمله معروف او: « نمي توان در يك رودخانه دوبار پا نهاد » از همين اعتقاد سرچشمه گرفته است.(4)
در مقابل هراكليتوس، آناكسيمندر معتقد بود كه عنصر اوّلي اشياء، جوهر بي حد، ازلي و بي زمان است؛ او اعتقاد داشت: حيات از دريا سرچشمه گرفته و صور و اشكال كنوني حيوانات به سبب سازش با محيط ظاهر شده اند. انسان نيز در آغاز از نوع ديگري از حيوانات پديد آمده است؛ زيرا حيوانات به سرعت خوراك خود را مي يابند؛ اما انسان بايد مدّت درازي شير بخورد. اگر او در آغاز همانند اكنون مي بود، هرگز نمي توانست زنده بماند.(5)
« نظريّه تحوّل » با وجود سابقه اي طولاني، مورد برخي بي مهري ها قرار گرفت؛ اما افرادي هم چون: لامارك (6) و داروين (7) آن را به جايگاه خود باز گرداندند.
كوويه (8) « نظريّه آفرينش » را كه به « انقلابات عظيم در سطح زمين »(9) مشهور است، مطرح كرد كه بر اساس آن جانوران امروزي و عهد ديرين، هيچ گونه خويشاوندي با هم ندارند. اين نظريّه طرفدار « ثباتِ انواع » است.
اما افرادي مانند لامارك و داروين و بوفن (10) در صحنه تبيين و يا توصيف « نظريّه تكاملِ جانداران » حضور داشتند. نخستين نظريّه مرتبط با مبحث نظريّه تكامل، نظريه لامارك است كه مي كوشد تا علّت تطوّر را بر مبناي « توارث انباشته تغييرات » كه عمل محيط موجب آن است، تعيين كند؛ به عقيده او اثر تغيير محيط بر ساخت فرد كم است؛ در حالي كه لامارك معتقد است اگر تغييرات لازم در رفتارها، ثابت باشد، اعضاي قديمي را تغيير خواهد داد يا بر اثر نياز، اعضاي جديدي توليد خواهد كرد؛ مثلاً: نياكان زرّافه هاي امروزي در اثر سركشيدن به سرشاخه هاي جوان درختان، گردن هاي بلند و بلندتري يافتند، نه از راه وراثت. اتين ژئو فروي سنت هيلر (11) و رابرت چمبرز (12) در سده نوزدهم دو تطوّرگراي ديگري هستند كه به « تأثير مستقيم محيط بر فرد » اعتقاد داشتند.(13)

مكتب هاي فرضيه تكامل

پيروان « نظريّه تبدّل انواع » با ملاحظه و برّرسي ساخت هاي گوناگون طبيعت، رويكردهاي گوناگوني ارائه كردند؛ لاماركيسم،(14) نئولاماركيسم،(15) داروينيسم،(16) نئوداروينيسم (17) و موتاسيون (18) تئوري هاي « تحوّل انواع » هستند.
لامارك معتقد بود: شرايط محيط، استعمال و عدم استعمال اعضا، ميل و اراده جانور و انتقال صفات اكتسابي، عوامل تحوّل در جانداران هستند؛ البته او قوانين طبيعي را خارج از مشيّت الهي نمي دانست. وي براي اثبات اين عقيده، تحليل چشم در موش كور، منقار قوي بعضي از پرندگان، از بين رفتن پا در مارها، تبديل گوشت خواري اسب به علف خواري و... را به عنوان نمونه ها و شواهدي ذكر مي كرد. اين تئوري لاماركيسم نام دارد.
مكتب نئولاماركيسم توسط گوپ (19) ابداع شد كه با مكتب لاماركيسم بسيار نزديك است؛ ولي در عنصر اراده و ميل جانداران براي تغيير شكل، با آن مكتب هماهنگ نيست.
نئولاماركيسم معتقد است: به سبب تأثير مستقيم محيط زندگي بر جانوران و گياهان، تغييراتي ايجاد شده و اين تغييراتِ اكتسابي با توارث، به نسل هاي بعدي انتقال مي يابد. ژئوفردي سنت هيلر نيز در اين عقيده هم رأي لامارك بود.
سومين مكتب ( داروينيسم ) كه به دست داروين تأسيس شد، در واقع بسط سياست اقتصادي كلاسيك به جهانِ حيواني و گياهي بود.
داروين در ابتداي زندگي، علم پزشكي و سپس علم دين را فرا گرفت؛ اما به هيچ يك علاقه مند نبود. او با يك كشتي، چند سال به مسافرت در اطراف جهان پرداخت (20) و در چگونگي زندگي جانوران و گياهان كنجكاوي كرد و پس از بازگشت به وطن خود، به مدّت بيست سال به تأمّل و تفكّر در يافته هاي خود پرداخت.(21) نتيجه مطالعه ها و تفكّرات وي ارائه نظريّه « تحوّل انواع » شد كه بر اساس آن، تمام موجودات در اثر « تكامل » به يكديگر تبديل مي شوند و هيچ نوعي بدون مقدّمه و به صورت « دفعي » آفريده نشده است. كتاب هاي « منشأ انواع » ( 1859 م. ) و « تبار انسان » ( 1871م. ) شامل آراء او در اين زمينه است.
رساله مالتوس (22) ( اقتصاد دان و كشيش انگليسي )، درباره « جمعيّت » و نيز انديشه هاي لامارك، در ارائه تحوّل و تبدّل انواع از سوي داروين، تأثير به سزايي داشته اند.
فرضيه داروين، چند پيش فرض دارد كه اين نظريّه و اصول و اركانش بر آنها استوارند:
- اصل عليّت: در دنياي جانداران، هيچ رويدادي بدون علّت نيست؛
- اصل حركت: دنياي جانداران، همواره در حال دگرگوني است؛
- اصل تبدّل تغييرات كمّي به كيفي: در دنياي جانداران، تراكم تغييرات كمّي به تغييرات كيفي منجر مي شود؛
- اصل بقاي ماده و انرژي: در ميان دنياي جاندار و بي جان، تبادل ماده و انرژي روي مي دهد و در اين تبادل، هيچ چيز از بين نمي رود؛
- اصل اضداد: هر جزء از دنياي جاندار و نيز كلّ آن، ضدّي دارد كه به آن هويّت مي بخشد. « تضادّ »، علّتِ حركت و موجد تضادّهاي نوين است.
- اصل تركيب: اضدادِ دنياي جاندار، پيوسته با هم در كشاكش هستند تا سرانجام در هم ادغام شوند. از اين ادغام، تركيب نويني پديد مي آيد كه خود ضدّي دارد.
- اصل نفي در نفي: هر سيستم - اعمّ از اُرگانيسم فردي، صنف، نوع، جنس، تيره و... - واقعيّتي عيني است كه در طول زمان در اثر كشاكش اضداد، منتفي خواهد شد و جاي خود را به واقعيّت عيني تازه اي خواهد داد كه به سهم خود روزگاري منتفي خواهد شد؛ حاصل نفي در نفي، سير تكامل است.(23)

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی